در زمین عشقی نیست که زمینت نزند اسمان را دریاب
به ديوار سلام مي كنم
و گاه كه بي هوا بهش ميخورم
ازش دلجويي مي كنم
ببخشيد آقاي ديوار...
و باز صندلي را با خودم مي چرخانم ومي رقصانم
چپ...راست...
چپ...راست...
يادمه رقص بلد نبودم!
اما غم مرا هم به رقص وا داشته!
اشك هايم را پاك ميكنم
و باز با صندلي ميرقصم...
بلند بلند آواز سر مي دهم
من خوشبختم
چون غم دارم...
صندلي رو به دور خودش و خودم مي رقصانم
فرياد ميكنم...
من با غم هايم خوشبختم
با غم هايم مي رقصم...
میگویند
گاهی بــه خـــاطـرش
مـــانـدن را تـحـمــل کن....
رفتن از دست "همـــه" برمی آید.
خوش به حال فرهاد!!!!
تلخ ترین...خاطره اش...شیرین بود.
غمگینم مثل عکس اعلامیه ی ترحیم
که لبخندش دیگران را میگریاند
این روزهــــــــــــا
حتــــی اگر خــــــــــــون هم گریـــــه کنی
عمـــــق همــــــــــــدردی دیگران با تو یک کلمـــــــــــه است :
((آخـــــــــــــی))
Power By:
LoxBlog.Com |